صفحه اصلی / مدیر مسئول / سردبیر / نشریه / مطالب خواندنی / دفتر یادداشت / ارتباط با ما / عضویت / درباره مرکز / هیئت تحریریه / ارشیو / سایت های دیگر / درباره سایت

 

 

مصاحبه با آقاي حاج عباس حيدري معلم راهنمايي نمونه ي كشوري

 

وي در سال 1339 در روستاي محمد عامري از توابع منطقه دلوار تنگستان به دنيا آمد . بعد از پايان تحصيلات ابتدايي و راهنمايي وارد مدرسه ي سعادت بوشهر شد و در سال دوم وارد دانشسراي مقدماتي بوشهر شد . سال ورود او به دانشسرا (1357) مقارن با تظاهرات شديد مردم عليه رژيم شاهنشاهي بود او هم به نوبه ي خوذ پا به پاي دانشجويان در اعتصاب ها شركت مي كرد و حتي يكبار مورد بازخواست ماموران ساواك واقع شد . در سال 1359 به روستاي امامزاده عبدالله ديلم رفت . او عاسق مردم روستا بود و از اينكه معلم بچه هاي روستايي بود به خود مي باليد . در امامزاده عبدالله از محبوبيت بسيار زيادي برخوردار بود در سال 61 به روستاي خود بازگشت و با خواهر زاده رئيسعلي دلواري ازدواج كرد كه حاصل اين ازدواج 2 فرزند دختر و 2 فرزند پسر مي باشد .

در سال 68 موفق به اخذ مدرك فوق ديپلم از تربيت معلم شد . در همان يال بعنوان معلم نمونه ي استاني انتخاب شد . كار معلم راهنما بودن را از سال 1371 شروع كرد و در سال 1373 همزمان با اخذ مدرك كارشناسي ضمن خدمت در رشته آموزش ابتدايي بعنوان معلم نمونه ي كشوري برگزيده شد . انتخاب مجدد وي بعنوان معلم نمونه كشوري چهره شايسته ي معلم راهنمايي روستايي را درخشان تر كرد . اكنون بعد از سال ها تدريس و معلم راهنما بودن در روستاهاي مختلف هنوز شعله هاي عشق به دانش آموز و كلاس و مدرسه از سراسر وجودش سر مي كشد . آنچه پيش روي شماست حاصل گفتگوي ما با اين معلم فداكار و توانمند است . معلمي كه هنوز همصداي تلاطم امواج مهر به حرفه اش در لابه لاي حرفهايش شنيدني است .

1)    دوران تحصيلتان را چگونه سپري كرديد ؟

·    دوران ابتدايي را در زادگاهم روستاي محمد عامري گذراندم . وقتي به كلاس پنجم رسيدم دست بي رحم تقدير پدرم را از من گرفت . ديگر مادرم برايم هم مادر بود و هم پدر . چون مدرسه راهنمايي در منطقه ما وجود نداشت به برازجان سفر كردم و همراه با خانواده دو سال راهنمايي را در آنجا ماندم و سال سوم به مدرسه راهنمايي مهران بوشهر آمدم . بعد از وارد دبيرستان سعادت شدم و بعد از پايان سال دوم وارد دانشسراي مقدماتي بوشهر شدم . از آن مواقع تا كنون به شغل مقدس معلمي مشغولم .

2 ) چگونه شد كه شغل معلمي علاقمند شديد . اطرافيان هم در انتخاب شما مؤثر بوده اند ؟

·    از همان دوران نوجواني با توجه به صحبت هاي بعضي معلمانم مثل آقاي اسدي و آقاي محمد عليپور به اين هنر علاقمند شدم .

3) معلمي را از چه روستايي شروع كرديد ؟

·    اولين سال تدريسم را با روستاي امامزاده عبدالله شهر ديلم شروع كردم . از آن دوران خاطرات سبزي دارم كه تا عمر دارم در ذهنم خواهند ماند . در حقيقت از جمله عواملي كه باعث علاقمندي هر چه بيشتر من به هنر معلمي شد رفتار مردم آن روستا با من بود .

4) به نظر شما يك معلم نمونه بايد واجد چه خصلت ها و ويژگيهايي باشد ؟

·    راستش را بخواهيد معلم نمونه و ويژگيهاي او را نمي توان در دو سطر گنجاند اما به طور خلاصه مفيد بايد بگويم كه يك معلم نمونه و خوب در وهله اول با شاگردانش رابطه دوستي برقرار كند و هر روز اين رابطه را قوي تر مي كند . اين امر مي تواند باعث بالا رفتن كيفيت تدريس شود . يك معلم خوب هيچگاه با ديد تحقير به دانش آموزانش نگاه نمي كند چون اين كار موجب مختل شدن امر تدريس مي شود . از ويژگيهاي ديگرش اين است كه روحيه تعاون و همكاري را ميان دانش آموزان پرورش مي دهد . وي خوب مي داند فردا كه اين دانش اموزان وارد محيط اجتماع مي شوند بايد با مشاركت آشنا شده باشند تا بتوانند در جامعه موفق ظاهر شوند .

5) از بهترين هديه اي كه تا كنون از شاگردي دريافت نموده ايد بگوييد .

·    بهترين هديه ي زندگي من مربوط به مي شود به روزي كه اسكناس 1000 توماني در كشوي ميز ناپديد شده بود . با خودم فكر كردم كه كدام شاگرد و به چه دليل آن را برداشته است . شايد او واقعا به ان پول احتياج داشته است . روزها گذشت تا اينكه شاگرد سارق بوسيله مدير شناسايي شد . متاسفانه مدير به منزل آن شاگرد رفته بود و ماجرا را به مادرش گفته بود . فرداي آن روز زني در حالي كه دست بچه اش را گرفته بود به سمت مدرسه مي آمد . در دست ديگر آن زن اسكناسي مچاله بود . من و مدير مدرسه و تعدادي دانش آموزان به طرف انها رفتيم . يك مرتبه آن زن اسكناس مچاله شده را به سمت من گرفت . و از من به خاطر عمل فرزندش عذرخواهي كرد . اما من با كمي تامل ميان حرفهايش پريدم و گفتم : نه ، اين پول را من خودم به او داده بودم و پولي در مدرسه به سرقت نرفته است . آن شاگرد وقتي رفتار من را ديد فردايش بهترين هديه ي زندگي من را كه يك كتاب بود به من داد .

6) اينگونه كه ما از صحبت بعضي شاگردان قديمي شما فهميديم كارهاي هنري زيادي را در مدارس ارائه نموده ايد چند تا از آن كارها را معرفي كنيد .

·    فكر كنم در سال 1364 بود كه با گروه سرود دبستان 22 بهمن در استان دوم شديم . در سال 66 ـ 65 نمايشنامه ي « بچه ها با هم باشيد » را كار كردم و در استان به مقام اول رسيديم . همچنين نمايشنامه ي «به پا خيزيد » را كه براي نهضت سواداموزي كارگرداني كرده بودم به عنوان نمايشنامه ي موفق معرفي شد .

7) يك معلم راهنما براي اينكه نمونه باشد بايد چه خصوصياتي داشته باشد .

·    از سال 1371 تا كنون كه فعاليتم را به عنوان معلم راهنما آغاز كردم تجربه هاي مختلفي را كسب نموده ام . اول اينكه يك معلم راهنما 2 تا 3 ماه را به فعاليت مي پردازد و به مدارس مختلف سركشي مي كند . پس بايد در وي انگيزه ي كافي و علاقه فراواني باشد . دوم اينكه چون معلم راهنما با دانش آموزان متفاوت و مدارس متنوعي روبرو خواهد شد حتما بايد با         حساب گري و برنامه ريزي قبلي وارد اين مدارس شود . شيوه هاي تدريس هم چون گاهي اوقات تغيير مي كند يك معلم راهنما بايد با شيوه هاي تدريس جديد آشنا باشد .

8) از معلم راهنما بودن خاطره اي هم داريد :

·    يادم مي آيد روزي كه به عنوان معلم راهنما وارد يكي از مدارس دخترانه اي گرگور شده بودم غيبت چند روزه اي يكي از شاگردان زرنگ كلاس در ذهن من علامت سؤال بزرگ برجا نهاد . علت را كه از خانواده اش جويا شدم مشكلات مالي را بهانه كردند اما من به هر طريقي كه بود خانواده را راضي كردم كه دخترشان به مدرسه برود . اين تا اينجا ، اما سالها بعد مردي سر راهم قرار گرفت كه با اسم صدايم زد . اما من اصلا او را نمي شناختم . جلوتر امد و خودش را پدر آن دختر زرنگ معرفي كرد و از من تقدير و تشكر مي كرد چون كه دخترش اكنون در يكي از بهترين دانشگاههاي كشور تحصيل مي كرد . خاطره ي ديدار با آن مرد و خبر قبولي يكي از شاگردانم در بهترين دانشگاههاي كشور را هيچ گاه فراموش نخواهم كرد .

9) سابقه ي حضور در جبهه هم داريد . در ارتباط با هنر معلميتان دوست شهيد داريد .

·    در سال 64 كه تصميم گرفتم به جبهه بروم حدود 10 ماه با رژيم بعثي جنگيدم و به افتخار جانبازي 25 درصد نائل شدم . در مورد سئوال دوم بايد بگويم كه دوست شهيدي كه معلم باشد ندارم اما يكي از دانش آموزانم در روستاي امامزاده عبدالله ديلم همچنان مفقود الاثر مانده است .

10) از اينكه معلم راهنماي نمونه ي كشوري انتخاب شده ايد چه احساسي داريد ؟

·    خيلي خوشحالم و احساس مي كم كه مسئوليتم در قبال حرفه ام بيشتر و سنگين تر شده است . افراد متفاوتي بعنوان نمونه انتخاب مي شوند اما از نظر من مهمتر از نمونه شدن نمونه ماندن است كه من سعي مي كنم اين لطف را به اين حقير بي پاسخ نگذارم .

11) آيا پيشنهادي راجع به شغل معلمي داريد :

·    در جامعه ي كنوني ما اغلب معلمان از وضعيت نسبت به ساير عوامل بيتر است پس مسئولان كشور اگر به دنبال توسعه و پيشرفت كشور هستند راهي جز توجه به آموزش و پرورش و از جمله ارتقا توان اقتصادي معلمان و خودكفايي آنها ندارند .

شان گلايه مندند  .معلماني كه تعليم و تربيت تمام فرزندان اين خاك را بر عهده گرفته اند و فردا مي خواهند از اين كوچك مردان ، مرداني نيرومند بسازند تا چرخهاي اقتصاد اين مملكت كه درگير مشكلات مالي باشد چگون مي تواند تدريس خوبي داشته باشد . مسئولان كشور بايد همات بلندي بكنند و امتيازات خاصي به قشر فرهنگيان اختصاص بدهند . مثلا اينكه فرزندان فرهنگيان از سهميه دانشگاه تربيت معلم برخوردار باشند . به اميد روزي كه همه ي مشكلات معلمان حل شود .

v       در پايان اگر صحبتي داريد بفرماييد .

خدايا توفيق طاعات و عبادتمان ده كه در اين راه براي تو باشيم و قلبمان به جلوه ذكر خود جلا ده و پوشش اخلاص بر اندام اهمالشان بكش . باطنمان را بهتر از ظاهرمان ساز و عمل ما را مطابق قولمان قرار ده كه تو خود مي خواهي و مي پسندي در پاياين از مادرم كه همواره مشاورم بودذ تشكر مي كنم و دستان پر از مهر و محبتش را مي بوسم .

 

 

  سردبیر لزاگ

کلیه حقوق این سایت متعلق به نشریه دانشجویی لزاگ است.برداشت مطلب و عکس با ذکر منبع و لینک به سایت بلامانع است

 مدیر مسئول لزاگ